زمانی که برای برقراری ارتباطی بهتر، مترجم شفاهی عباراتی را به صحبت های سخنران اضافه می کند، قسمت هایی را تغییر می دهد یا مواردی را حذف می کند، بهینه سازی در سطحی فراتر از صورت پیام و در محتوا بسط می یابد و بهینه سازی محتوا اتفاق می افتد.
در برخی موارد، مترجم شفاهی اصلاحاتی در صحبت سخنران انجام می دهد تا منظور او را به نحوی بهتر برساند. برای ایجاد ارتباط بهتر، سه روش را می توان برای اصلاح محتوا مشخص کرد: روشن سازی و توضیح مطلب (اغلب توضیحی دیگر یا تفسیری شفاهی با اضافه کردن یک یا دو کلمه در توضیح؛ اصلاح: هرگاه سخنران اشتباهی آشکار داشته باشد؛ و فیلترسازی که ممکن است شامل حذف چیزی، کمرنگ سازی (یا حتی سانسور) سخنی توهین آمیز، یا اشتباهات فاحش فرهنگی ، اجتماعی یا دیپلماتیک باشد.
منطق بهینه سازی محتوا: ریسک ها و مسئولیت ها
هدف از ترجمه شفاهی، انتقال منظور سخنران است. با این حال، می دانیم که سخنان دارای دو معنای صریح و ضمنی هستند. معانی ضمنی در نظریه تناسب (Relevance Theory) مربوط به مسئولیت گوینده برای انتقال آنها است: او ممکن است کاملاً نسبت به منظور سخن آگاهی داشته باشد («اینجا سرد است»> «لطفا پنجره را ببندید») ، یا تمایل نداشته باشد چیزی را صریحا بگوید، اما در عین حال قصد دارد که سخنرانی آهنگ و پیام کلی داشته باشد (طیفی از پیام های ضعیف با اثر تجمعی موردنظر).
سخنی که به صورت کلمه به کلمه به زبان دیگری ترجمه شود، معمولاً همان برداشت ها و مضامین را نخواهد داشت. برای انتخاب کلمات زبان مقصد که به بهترین نحو قصد گوینده را منتقل کنند، مترجم ابتدا باید منظور را برداشت کند. هر چقدر مفاهیم ضعیف تر باشند، تصمیم مترجم برای انتقال آن بحث برانگیزتر خواهد بود.
بنابراین مترجم مسئول ترجمه خود است و این مسئولیت از گوینده به وی منتقل شده و همراه با خطرات و مزایایی است. هدف ترجمه شفاهی به عنوان ترکیبی از تعریفِ تناسب-محورِ ارتباطِ بهینه (حداکثر تاثیر با حداقل تلاش) با هدف خاص وفاداری در ترجمه تعریف کرده ایم – به عبارت دیگر، تاثیرات (یعنی معنی) مفاهیم مد نظر گوینده هستند، تا آنجا که مترجم شفاهی بتواند آنها را تشخیص دهد. باتوجه به اصطلاح وفاداری هدف پیش فرض ترجمه شفاهی، انتقال معنای صریح و ضمنی با همان قدرت سخنران است. ریسک درواقع عدم دستیابی به هدف وفاداری با ترجمه بیش از حد یا حتی با ترجمه ناقص است. مزیت بالقوه بهینه سازی دستیابی به این وفاداری با کاهش پردازش برای شنوندگان است.

توضیح منابع فرهنگی نسبتاً مورد اجماع همه است؛ زیرا مترجم دارای دانش زمینه ای است که ممکن است شنوندگان نداشته باشند و بدون آن معنی را از دست می دهند یا اشتباه می گیرند. تلاش برای توضیح موارد «غیرقابل ترجمه» ریسک بیشتری دارد:.همانطور که از این اصطلاح پیداست، نه تنها باید از ترجمه تحت اللفظی فراتر رفت، بلکه دیگران قبلاً نیز تلاش کرده و شکست خورده اند. روشن سازی مفاهیم گنگ یا مبهم می تواند ریسک باشد، و بستگی به سرنخ هایی دارد که مترجم داشته باشد و بداند ابهام عمدی است یا نتیجه ناخواسته ساختار ضعیف گفتار است.
یک راه حل در ترجمه کتبی ترجمه تحت اللفظی و توضیح مفهوم است. اما در ترجمه شفاهی به ندرت وقت برای پاورقی و تفسیر و تعبیر وجود دارد.
طرفداران ترجمه شفاهی محافظه کارانه (یا محدود) ممکن است ترجمه تحت اللفظی یا حداقلی را به این دلیل توجیه کنند که «شنوندگان همیشه می توانند توضیحات بیشتر را درخواست کنند». اما این درست نیست، به ویژه اگر شنوندگان معتقد باشند که مفهوم را درک کرده اند (وقتی سخنان بطور اتفاقی به نظرشان مرتبط می رسد)، یا به دلیل یک پروتکل امکان درخواست توضیحات را ندارند.
پیشنهاد: بهینه سازی محتوا در همه زمینه ها به جز ترجمه شفاهی حقوقی/ دادگاه، گاهی اوقات با توافق (حتی صریح) مدیر اصلی یا کارفرما معمول است. اما باید در موارد پرخطر، به ویژه در برخوردهای پر مخاطره و تقابل یا خصومت، با احتیاط بکار برود.