اگر می بینید بی طرفی و طرفداری به مسائل پیچیده و مشکل تبدیل شده اند به این دلیل است که نقش مترجم شفاهی فقط به عنوان برداشتن مانع زبانی تعریف شده است، حال آن که افراد با دو مانع دیگر نیز از هم جدا می شوند: دانش و باور متفاوت، علایق و اهداف متفاوت؛ این دو با گفتارشان هم پیوند خورده است.
در منابع مطالعات ترجمه شفاهی، سه دیدگاه درباره بی طرفی مترجم شفاهی می توان یافت: شک گرایی (scepticism)، کنش گرایی (activism) و آرمان گرایی فعال (proactive idealism). طرفداران دیدگاه نخست نگاه آگنوستیکی دارند و تصمیم را به خود مترجم وا می نهند؛ در نگاه دوم، طرفداری جزئی از نقش مترجم شفاهی قلمداد می شود (مثلا مترجمان فعال در حوزه درمان، باید اولویت را به منافع بیمار بدهند)؛ دیدگاه سوم در ترجمه شفاهی حقوقی و همایش غالب است و انتظار می رود مترجمان شفاهی بی طرفی مطلق را در همه حال رعایت کنند.

در ترجمه شفاهی همایش، که موضوع نوشتارهای من است، عموماً همه بر این توافق دارند که مترجم شفاهی نباید اجازه دهد دیدگاه ها و ترجیحات خودش در کار ترجمه اش ظهور پیدا کنند؛ ولی این خواست عمومی برای بی طرفی مطلق، به دلیل لحاظ نکردن واقعیت ها، قابل قبول نیست؛ اعم از واقعیت های زبانی و فرهنگی (و ترجمه تحت اللفظی) یا واقعیت های اجتماعی-سیاسی (مثل فشار برای پیروی از هنجارها و منافع کارفرما).
راهنمای عملی انجمن بین المللی مترجمان شفاهی مقرر می کند:
مترجمان شفاهی حرفه ای همایش از طرف گوینده با ضمیر اول شخص صحبت می کنند و بدین ترتیب، همیشه در وهله اول به گوینده و مقصور ارتباطی وی، هرچه می خواهد باشد، وفاداراند.
AIIC 1990/2012
ژیل ادعا می کند در بین همه مترجمان این اجماع وجود دارد و نیز یک استاندارد در ترجمه شفاهی محسوب می شود که مترجم باید وفاداری به فرستنده [پیام] (sender-loyalty) داشته باشد. در ترجمه شفاهی، مترجم باید جانبداری گردشی (rotating side-taking) داشته باشد و هر گوینده را با حداکثر وفاداری به وی ترجمه کند.
در عین حال، ژیل به این نکته نیز اشاره می کند که معیشت مترجمان شفاهی به کارفرمایان آن ها وابسته است و مترجمان حرفه ای حد اعلای وفاداری را باید به کارفرمای خود داشته باشند. بدین ترتیب، اصل جانبداری گردشی تنها در صورتی قابل اتّباع است که تعارضی با منافع کارفرما نداشته باشد.