پناهجویان و پناهندگان معمولاً به زبان کشور میزبان تکلم نمیکنند. از طریق زبان میانجی (Lingua Franca) و یا از طریق مترجم به برقراری ارتباط کلامی میپردازند. تحقیقات در حوزههای پناهندگی بیشتر بر مسائلی متمرکز میشود که برای پناهندگان حائز اهمیت است و شامل مسائلی است از قبیل تعامل با مسئولین دولتی کشور میزبان برای اعطای حقوق (پناهندگی و حفاظت) و تدبیر اندیشی (مشاوره و حمایت پزشکی). اساساً این تعاملات سازمانی به دو طریق مستقیم و غیر مستقیم به روند درخواست پناهندگی مربوط است، روندی حقوقی-اداری که به موجب آن مقامات یک کشور ادعاهای پناهندگی را بر اساس کنوانسیون ژنو سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۱ و پروتکل ۱۹۶۷ ارزیابی می کنند. این روند بر اساس یک مصاحبه پیش میرود که طی آن پناهجویان باید اسناد شخصی خود را ارائه دهند و انگیزه خود از این درخواست پناهندگی را توضیح دهند.
قوانین ملی برای موقعیت پناهندگان ممکن است متفاوت باشد. برای مثال، طبق استانداردهای حداقلی اتحادیه اروپا، پناهجویان چه به انتخاب مقامات و چه به انتخاب خود آنان حق داشتن مترجم را دارند. با توجه به ماهیت اساساً نامتقارن این تعاملات، شرایط مصاحبه برای پناهندگی یک موقعیت بسیار پیچیده برای ترجمه شفاهی در فضاهای پناهندگی است که در آن میتوان گوناگونی زبانی، فرهنگی-اجتماعی و تعاملات پیشبینی شدهای را شاهد بود. با توجه به تنوع دیدگاه ها (از حقوقی و زبانی گرفته تا اجتماعی- فرهنگی و جامعه شناختی)، تحقیقات در زمینه نقش میانجیگری ارتباطی مترجم شفاهی در شرایط پناهندگی، گستره وسیعی در علوم مختلف و بسیار فراتر از مطالعات ترجمه شفاهی و چنین حوزههایی دارد. این مدخل، ابتدا روشها و رویکردهای مختلف را قبل از ارائه توضیح مختصری راجع به مضامین اصلی و مهم در سطح تعاملی خرد و سطح کلان ایدئولوژیک، در حوزه ترجمه شفاهی پناهندگی بررسی می کند.

روشها و رویکردها
تحقیقات جدید در زمینه مصاحبههای پناهندگی به منظور بررسی قانونی (کلین، 1986) و مطالعات در زمینه مهاجرت (مونیر، 1995) به برخی جنبههای انتقادی نقش و مسئولیت مترجم در روند پناهندگی میپردازد. از اواسط دهه ۱۹۹۰ به بعد، پیشرفتی همسو به سمت بررسی جامعتر پویایی تعاملی مصاحبه های پناهندگی به طور یکسان در زمینه های زبان شناسی و مطالعات ترجمه دیده میشد. بارسکی (۱۹۹۴) اولین کسی بود که مطالعهای میدانی و عمیق در مورد ملزومات خدمات مهاجرتی انجام داد. وی به «تغییر جهت اجرایی» در ترجمه شفاهی در فضاهای پناهندگی اشاره میکند و احراز هویت مترجمانی که در جلسه دادرسی پناهندگی مشغول به کار هستند که «باید از نظر قانونی به عنوان واسطههای فعال بین دادخواه و هیئت قضات شناخته شوند و نه به عنوان ابزار بی روح ترجمه» (1996، 46). با این حال، نظر وی که مترجم شفاهی میتواند برای محدودیتهای سازمانی و روند ناقص پروندههای پناهندگی ساخته شود، بدون در نظر گرفتن «فضاهای ذاتاً ناهمگن و هایبرید که فرهنگها و یا معانی با هم همپوشانی دارند»، به دلیل نمایندگی فضای بین فرهنگی اشغال شده توسط مترجم شفاهی به عنوان «خلاء ایدئولوژیک» مورد انتقاد قرار گرفته است (اینگیلیری ۲۰۰۵آ: ۷۷).
پایه تجربی برای هر دو تحقیق در سطح خرد و کلان عمدتاً شامل مطالعات میدانی در سطح ملی میشود که بیشتر از مطالعه وادنسو (1998) راجع به ترجمه شفاهی رو در رو در محیطهای سازمانی الهام گرفته شده است. چنین کارهایی انجام شده است، برای مثال در استرالیا (پلباویر، 2004؛ پوچهاکر، 2008)، بلژیک (بلومرت، 2001؛ مارینز، 2006، 2013a)، بریتانیا (اینگیلر، 2003، 2005a، 2012؛ ویلیامز، 2005)، سوئد (کسلمن و همکاران، 2010)، ایتالیا (مرلینی، 2009a؛ ژاکمت، 2011)، آلبانی (ژاکمت، 2010) و اسپانیا (گومز دیز، 2010). روش جمع آوری دادهها در این مطالعات میدانی به این قرار است: مشاهده شرکتکنندگان؛ روشهای قوم شناسی (کارهای میدانی)؛ پژوهش زمینه یاب؛ مصاحبه با متقاضیان، کارمندان اداره پناهندگی و مترجمان شفاهی؛ دستگاههای ضبط صدا و تصویر مصاحبههای معتبر پناهندگی.
چیزی که جمع آوری داده ها را به ویژه در این حوزه دشوار می کند، مایل نبودن عموم برای ضبط مصاحبه های پناهندگی است. اما با وجود مسائل مربوط به حریم خصوصی و اطلاعات شخصی و مهمی که باید انتقال بدهند، مشکل اصلی کسب اجازه از خود پناهجویان نیست بلکه نیاز به اجازه ورود از طرف مسئولین نهادی است. با وجود مشکلات موجود در دسترسی به اطلاعات و دادهها، مواد تحقیقی کار میدانی فشرده در تمام سطوح مختلف روند پناهندگی مفید است.
محققانی که زبان را در بافت متنی این حوزه مورد بررسی قرار میدهند، با تأکید بر رویکردهای زبانی- انسان شناختی و جامعه شناختی از آمالگم روش های تحلیل گفتمانی استفاده می کنند. در موقعیتهای پیشین، مطالعات مختلف برای بررسی اینکه چطور شخصیتها در زنجیره کوچک کلامی شکل میگیرد، رویکردی تعامل محور و گفتمان محور را اتخاذ کردند. مطالعات متعددی با دیدگاهی بیشتر جامعه شناسانه از مفاهیم گافمن در مورد پایگاه داده مشارکت، شالوده و ظاهر در بررسی نقش مترجم شفاهی استفاده کردند (مثل مرلینی، 200a؛ پلباویر، 2007). اینگیلر(2003، 2005a، 2012) از مفاهیم بوردیو مثل HABITUS، ارزش ویژه و حوزه برای تئوری پردازی در مورد موقعیت اجتماعی مترجمان شفاهی در روند پناهندگی در تحقیقات قابل توجهی به کار برد. تیپتون (۲۰۰۸a) از مفهوم «بازتاب» گیدنز در تجزیه و تحلیل چگونگی موقعیت پناهجویان به عنوان «عوامل آگاه» و پیشبرد «گفتار موثق» خود در روند روایت استفاده کرده است.
در کنار این تعداد قابل توجه از تحقیقات در مورد ترجمه شفاهی مصاحبههای پناهندگی، نقش مترجم شفاهی در برقراری ارتباط با پناهجویان نیز در مطالعات مربوط به رواندرمانی و ترجمه شفاهی در حوزههای سلامت روان به طور اجمالی مورد بررسی قرار میگیرد.