زبان اشاره
زبان های اشاره که ناشنوایان از آنها استفاده می کنند، برای انتقال معنی از زبانی به زبان دیگر به وسیله ی اَشکال دست و انگشت، حرکت، زبان بدن و حالات صورت به کار می رود. زبان های اشاره از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.
اولین رویداد های استفاده از زبان اشاره
مراجعه به مترجمان برای افراد ناشنوا از اوایل سال1771 در دادگاه های لندن اتفاق افتاد. پیش از این، انتقال مفهوم برای ناشنوایان جزو خدمات رفاهی برای آنان محسوب می شد. عدم شناخت زبان های اشاره در انواع جوامع منجر به ظهور کندتر این شاخه در مطالعات ترجمه شده است. اولین انجمن ملی حرفه ای ترجمه شفاهی زبان اشاره در امریکا در سال 1964 تاسیس شد. انجمن اروپایی مترجمان زبان اشاره (EFSLI)، سازمان بالادستی مترجمان زبان اشاره، در اروپا است. در کانادا، انجمن حرفه ای، که متقاضی شناسایی و صدور گواهینامه در سطح ملی است، انجمن ارتباطات زبان ویژوال (AVLIC) درکانادا است.
به رسمیت شناختن زبان های اشاره و دیکشنری ناشنوایان
ناشنوایان در سراسر جهان از زبان های مختلف اشاره استفاده می کنند. هنوز هم زبان های اشاره جدیدی کشف می شوند. اولین فرهنگ لغت زبان اشاره در آمریکا در سال ۱۹۶۵ و توسط ویلیام اسکیوتو منتشر شد ( امروزه می توانید برای دستیابی به دیکشنری زبان اشاره به سایت Handspeak مراجعه کنید). به دنبال آن دانمارک، بلژیک، استرالیا، تایلند، کنیا، انگلیس و نیوزیلند و چندین کشور مانند یونان، لیتوانی، نیوزلند، نروژ، پرتغال، جمهوری اسلواکی، سوئد، سوئیس، آفریقای جنوبی، تایلند، اوگاندا، اوکراین، اروگوئه، ایالات متحده آمریکا و نیوزیلند به طور قانونی زبانهای اشاره را در کشورهایشان را به رسمیت شناخته اند. کشورهای دیگر از جمله دانمارک، فنلاند و استرالیا به طور غیرمستقیم زبان های اشاره ملی خود را به صورت بیانیه هایی در سیاست و یا قوانین مربوطه به رسمیت می شناسند.
اگرچه زبانهای اشارهای مبتنی بر زبانهای گفتاری نیستند، اما رابطه ای با زبان گفتاری همان کشور دارند؛ به عنوان مثال زبان اشاره استرالیایی با نام آسلان، در انتقال گرامر و واژگان از ترکیب کلمات انگلیسی و هجّی انگشتی و لب زدن به زبان انگلیسی استفاده می کند. بنابراین اکنون زبان شناسان، مردم شناسان و جامعه شناسان پذیرفتهاند که ناشنوایان به یک گروه اقلیت زبانی و فرهنگی تعلق دارند و بر اساس استفاده از زبان اشاره طبیعی کشورشان با یکدیگر همزادپنداری می کنند. زبان های اشاره اکنون به طور رسمی در موسسات عالی در سراسر جهان تدریس میشوند. افرادی که قادر به شنیدن هستند می توانند زبان اشاره را به عنوان زبان دوم یاد بگیریند. آنها می توانند با ناشنوایان به عنوان مترجم، مربی ناشنوایان، مددکاران اجتماعی، گفتاردرمان یا شنوایی سنج به طور حرفهای کار کنند.
مشروعیت بخشیدن به زبان های اشاره به عنوان زبان های روز دنیا در آموزش کودکان ناشنوا نیز تاثیر داشته است. با افزایش تعداد ارائه دهندگان آموزشی به راحتی می توان به کودکان ناشنوا زبان اشاره را آموزش داد. بنابراین فلسفه آموزش ناشنوایان دوزبانه متولد شد، که منعکس کننده رویکردهای آموزشی دوزبانه به زبانهای گفتاری (به ویژه گروههای اقلیت) است. همه این تحولات تاثیر عمدهای در این حرفه داشته است.

زمینه های ترجمه ی شفاهی زبان اشاره برای ناشنوایان
ناشنویان برای رفع نیاز های زبانی خود در هر زمینه ، پیوسته با مترجمان خود در ارتباط هستند. پس در این میان رابطه ای مادام العمر ایجاد می شود و راه را برای مترجمان زبان اشاره باز می کند تا آنان بتوانند به آموزش و پرورش هر کشور، مشاوره های دولتی، کنفرانس ها، دادگاه ها و تدریس خصوصی و مناسبت های خانوادگی وارد شوند. این مترجمان می توانند به تدریس خصوصی در کسب مهارت های ارتباطی با افراد جامعه به ناشنوایان بپردازند. این امر سبب شده تا بزرگسالان ناشنوا نیز امید به ظهور در جامعه پیدا کنند و در محیط های اموزشی مثل دانشگاه قدم بگذارند. این اتفاق مترجمان را موظف می کند تا در اکثر زمینه ها اعم از اموزش ابتدایی، متوسطه و سطوح بالاتر زبان و ادبیات اموزش ببینند و اطلاعات خود را کامل کنند. همچنین مترجمان باید مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند. برای مترجمان شفاهی هنگام کار با ناشنوایان، کابین مترجم وجود ندارد و ناشنوایان خواستار حضور فیزیکی مترجم در کنار خود دارند.
اخلاق حرفه ای مترجمان شفاهی در زمینه کار با ناشنوایان
اگر مترجم در محیط اموزشی ناشنوایان مشغول به کار شود، باید با دانشآموزانی که درجات مختلفی از مهارت زبان اشاره را دارند به طور مستمر در تعامل زبانی باشد، بنابراین مترجمان شفاهی به نوعی الگوهای زبانی را معرفی می کنن و از او انتظار می رود دانش اموزان را با انواع گفت و گوهای روز مره یا رسمی آشنا کند.
۳) مترجم شفاهی باید به بررسی شیوه آموزش انتقال مفهوم به ناشنوایان بپردازد؛ زیرا گاهی نیاز است که اصطلاحات پیچیده زبانی از طریق لب زدن و گاهی از طریق املای انگشتی منتقل شوند. همان طور که زبان گفتاری پویاست و روز به روز بر دایره اصطلاحات افزوده می شود، زبان اشاره نیز پویاست و درست است که یک زبان اشاره در سطح جهان قرارداد شده است، اما در هر منطقه، عناصر بومی زبان به زبان اشاره آن منطقه اضافه می شود.
۴) مترجان شفاهی زبان اشاره اغلب با دانشآموزان ناشنوایی کار میکنند که یاد می گیرند چگونه از مترجم استفاده کنند و باید به درک درستی از نقش مترجم برسند.
۵) مترجم شفاهی باید تحت نظارت باشد و از تحصیلات بالایی برخوردار باشد تا در تامین استاندارد های بالا توسط او اطمینان حاصل شود.
6) مترجمان زبان اشاره باید به سبک زندگی ناشنوایان عادت کنند و تعهد شدیدی به ناشنوایان داشته باشند؛ زیرا افرادی که دارای هر نقصی هستند از لحاظ عاطفی شکننده هستند و در زندگی اجتماعی نیاز دارند که با آنان برخورد صحیح همراه با حفظ عزت نفس بشود؛ که در اینجا مترجم با برخورد صحیح خود این نیاز را برطرف می کند.
7) مترجمان شفاهی برای ناشنوایان هر جامعه باید از دل همان جامعه و منطقه باشد؛ چراکه سبب تسلط بیشتر به آداب و فرهنگ همان جامعه می شود.
ظهور متخصصان ناشنوا در جامعه
ظهور مترجمان شفاهی زبان اشاره تحولی در زندگی ناشنوایان ایجاد کرده به گونه ای که آنان می توانند با ادامه تحصیل در رشته های تخصصی به فعالیت در جامعه بپردازند. آنان می توانند پزشک و یا وکیل شوند. این اتفاق به طور دو سویه به نفع هم مترجم است و هم فرد ناشنوا زیرا به این صورت هم متقاضی برای مترجم شفاهی برای ناشنوایان افزایش می یابد و هم فراهم شدن مترجمان حرفه ای و حضور هرچه بیشتر ناشنوایان در حرفه های مختلف در جامعه زیاد می شود.