در درس سیزدهم، فهرستی از حوزه ها و زمینه های متداول ترجمه شفاهی را ارائه کردم و قصد دارم از این فهرست 9 تایی، ترجمه شفاهی طبیعی (natural) یا بداهه (improvised) را در درس امروز توضیح بدهم.
ترجمه شفاهی همیشه در روابط اجتماعی انسان ها، به اَشکال گوناگون و در موقعیت های متنوع بدون قواعد خاصی، وجود داشته، دارد و خواهد داشت. در چنین موقعیت هایی، هنگامی که رابطه و موقعیت ارتباط گیرندگان برابر نباشد یا به روشنی تعریف نشده باشد، یا اینکه آنها تجربه چندانی در زمینه وساطت زبانی نداشته باشند، نقش مترجم در این شرایط شاید نقشی سطحی باشد و از وی برای انجام ترجمه شفاهی به شیوه های مختلف دعوت شود و خود این مترجم، بسته به شرایط، ابتکار عمل هایی به خرج بدهد؛ مثلا تصمیم بگیرد که چه زمانی حرف گوینده را قطع کند یا توضیحاتی درباره مسائل فرهنگی ارائه دهد.
[the_ad id=”18724″]
نوعاً خدمت گیرندگانی که در این موقعیت ها از چنین مترجمانی استفاده می کنند شاید – عمدتا به دلایل اقتصادی – گزینه دیگری غیر از استفاده از یک مترجم شفاهی ناآزموده طبیعی نداشته باشند؛ یا حتی ترجیح بدهند از چنین مترجمی استفاده کنند: مثلا بیماری را تصور کنید که ترجیح می دهد یکی از بستگانش کار ترجمه را در بیمارستان برایش انجام بدهد.
ماهیت بداهه ی چنین مواجهه هایی بدین معناست که افراد گاهی ناگزیر می شوند نقش یک مترجم شفاهی را بازی کنند، گرچه در برخی از کشورها قوانین سخت گیرانه ای حتی برای ترجمه شفاهی طبیعی نیز وضع شده است.

در موقعیت های نسبتاً اضطراری، انعطاف پذیری و رعایت مصالح بر احراز معیارهای خاص ترجمه شفاهی کنفرانس تقدم دارد؛ وقتی قرار است فردی ترجمه کند تا زندگی انسان دیگری را نجات دهد، دیگر نه گرامر او برای کسی اهمیت دارد و نه تلفظش و صِرفا کافیست که بتواند ارتباط حداقلی بین بیمار و پزشک را برقرار نماید.
ترجمه شفاهی پیوندی (liaison) یا همراه (escort) دو اصطلاحی هستند که به «کمک زبانی برای تبادلات ساده» (مثل خرید یا امور مسافرتی) اطلاق می شوند: این کمک عمدتاً در قالب ترجمه پیاپی کوتاه انجام می پذیرد. از این نوع خدمات ترجمه انتظار دقت یا دانش تخصصی بالا نمی رود. این دو اصطلاح را نیز باید زیرمجموعه ترجمه شفاهی طبیعی به شمار آورد.